دارکوب ها فقط از منقار خود برای سوراخ کردن لاروهای داخل تنه درختان استفاده نمی کنند. آنها به درختان می کوبند تا الگوهای صوتی خاصی ایجاد کنند که اطلاعات سرزمینی را با دیگر دارکوب ها ارتباط برقرار می کند. جارویس و متیو فوکسجاگر در دانشگاه براون در رود آیلند، سپس گروهی را رهبری کرد که تعیین کردند که آیا مناطق کنجکاو مغز دارکوب با طبل زدن پرنده یا صداهای ساده مرتبط است یا خیر.
برای مغز یک دارکوب، طبل زدن در برابر درخت بسیار شبیه آواز پرندگان است. این یافته ها شباهت های قابل توجهی را در مدارهای مغزی پشت شنیدن و انجام این دو فعالیت صوتی اصلی در پرندگان نشان می دهد، به این معنی که آنها ممکن است اصلاحات یک الگوی تکاملی مشترک باشند.
برای برخی از پرندگان، صداها به طور طبیعی به وجود می آیند – برای مثال، یک شاهین نیازی به یادگیری نحوه صدا زدن ندارد. از سوی دیگر، پرندگان آوازخوان و طوطیها باید به پرندگان مسنتر گوش دهند و از آنها تقلید کنند تا ملودیهایشان را تولید کنند و مدارهای خاصی در مغز این امکان را به آنها میدهد. اریک جارویس از دانشگاه راکفلر در نیویورک می خواست بداند آیا مغز پرندگانی که صداهای خود را یاد نمی گیرند – فلامینگوها، شاهین ها و دیگران – با مغز پرندگانی که صداهای خود را یاد نمی گیرند، متفاوت است یا خیر. تحقیقات قبلی نشان داده بود که فعالیت ژنی به نام پاروالبومین در نواحی خاصی از پیش مغز پرندگانی که آواز خواندن را یاد می گیرند در مقایسه با پرندگان غیر یادگیرنده تحریک می شود. جارویس می خواست تأیید کند که این واقعاً در مورد طیف گسترده تری از غیر یادگیرندگان صادق است.
در پرندگانی که صدای طبل را شنیدند و در پاسخ به آن طبل زدند، محققان نشانگرهای ژنتیکی کلیدی را برای افزایش فعالیت اخیر در ناحیه جلو مغز که در یادگیری و آواز خواندن در پرندگانی که آواز یاد میگیرند، پیدا کردند. آنها این را در افرادی که در پاسخ فقط «نیز» صدا میکردند، پیدا نکردند، واکنشی رایج در میان دارکوبهایی که صدای طبل دیگری را میشنیدند.