خارش می تواند مسری باشد و مسیر رفلکس پشت آن در موش ها شناسایی شده است

اکنون چن و همکارانش SCN را به عنوان نقطه میانی بین سلول های جذب کننده نور در شبکیه چشم و ساختاری در مرکز مغز به نام هسته پارابطنی تالاموس (PVT) شناسایی کرده اند.

در همان آزمایش، محققان به جستجوی سایر نورون‌های پاسخ‌دهنده به GRP پرداختند و فراوانی را در PVT موش‌ها یافتند، همان ناحیه‌ای از مغز که محرک‌های دریافتی را تفسیر می‌کند و آنها را به پاسخ‌های رفتاری ترجمه می‌کند.

Pixelshot / Alamy

آنها دریافتند که مهار این سلول های گانگلیونی شبکیه از خراشیدن موش ها جلوگیری می کند.

یوسیپوویچ می گوید: به نظر می رسد مدار مغز انسان بسیار پیچیده تر از موش است. او می‌گوید که تفسیر محرک‌های بینایی در انسان معمولاً به مسیری وابسته است که قشر بینایی را درگیر می‌کند.

تماشای خارش شخصی می تواند همان انگیزه را در دیگران ایجاد کند

محققان همچنین دریافتند که به نظر نمی رسد این سیگنال خارش مسری از مسیر بینایی معمولی که در پستانداران و جوندگان مشاهده می شود، که قشر بینایی را درگیر می کند، عبور کند.

اما اینکه آیا این مسیر خارش مسری را در انسان توضیح می دهد، هنوز مشخص نشده است گیل یوسیپوویچ در دانشکده پزشکی دانشگاه میامی میلر در فلوریدا.

سرایت عاطفی بسیار جالب است زیرا به تکامل و منشأ همدلی مربوط می شود. [which] برای جامعه بشری بسیار اساسی است.»

برای درک بهتر اینکه چگونه SCN سیگنال‌های خارش مسری را دریافت می‌کند، این تیم به تحقیقات قبلی خود اشاره کردند که نشان می‌داد سلول‌های گانگلیونی شبکیه، نوعی نورون جذب کننده نور، درگیر هستند.

علاوه بر این، چن و همکارانش یک ماده شیمیایی به نام پپتید فعال کننده آدنیلات سیکلاز هیپوفیز را شناسایی کردند که سلول‌های گانگلیونی حساس به نور در SCN آزاد می‌کنند و ظاهراً باعث ایجاد خارش مسری می‌شود.

آیا تماشای شخص دیگری خارش آزاردهنده را تسکین می دهد، همان انگیزه را در شما ایجاد می کند؟ یک مطالعه بر روی موش ها نشان می دهد که خارش مسری ممکن است به عنوان یک رفلکس برای محافظت از حیوانات در برابر تهدیدات تکامل یافته باشد.

تماشای خارش شخصی می تواند همان انگیزه را در دیگران ایجاد کند

چن می‌گوید: «ما یک مسیر بصری را کشف کردیم که زیر قشری است که با رفتار ناخودآگاه ایجاد می‌شود. او می‌گوید بر خلاف بسیاری از محرک‌های بینایی، که ابتدا توسط قشر بینایی مغز پردازش می‌شوند، این مسیر به نظر یک بازتاب است.

سپس این نورون ها با اصلاح ژنتیکی و با تزریق ترکیبات شیمیایی به چشم 10 موش مهار شدند.

هنگامی که این نورون ها مهار شدند، رفتار خارش مسری موش ها نیز متوقف شد.

خارش مسری ممکن است به عنوان یک مکانیسم بقا تکامل یافته باشد، مانند هشدار دادن به سایر حیوانات در گروه مبنی بر اینکه ممکن است یک انگل در گردش باشد.

زندگی


4 اکتبر 2022

مرجع مجله: گزارش های سلولی، DOI: 10.1016/j.celrep.2022.111444

چن می‌گوید اگر این مسیر خارش مسری در انسان صدق نمی‌کند، چن می‌گوید این یافته‌ها می‌تواند به ما در درک انواع دیگر رفتارهای مسری، مانند واکنش‌های احساسی‌مان کمک کند.

نور معمولاً این نورون‌ها را فعال می‌کند، اما وقتی نور از طریق مغز موش‌ها به جایی که سلول‌های گانگلیونی آن‌ها با قشر بینایی برخورد می‌کند هدایت شد، هیچ خارشی وجود نداشت.

چن می گوید که ممکن است به عنوان یک مکانیسم بقا تکامل یافته باشد که به حیوانات اجازه می دهد تا با مشاهده رفتار دیگران به سرعت به تهدیدات وارده واکنش نشان دهند. به عنوان مثال، خاراندن می تواند نشان دهنده وجود یک انگل باشد.

چن و همکارانش سپس رفتار خارش این موش ها را پس از اینکه جوندگان در معرض نیم ساعت تصاویر موش های دیگر که به شدت خراش می کردند، مشاهده کردند.

در جدیدترین مطالعه، محققان ویروسی را به SCN های گروهی از موش ها تزریق کردند. این ویروس به طور ژنتیکی برای آلوده کردن نورون های هدف در SCN و سایر نورون های نزدیک به نورون های SCN ساخته شده بود. این نشان داد که بیشتر اتصالات نورون های SCN با سلول های گانگلیونی شبکیه بود.

در سال 2017، ژو فنگ چن در دانشگاه واشنگتن در میسوری و همکارانش متوجه شد که هسته سوپراکیاسماتیک (SCN) در مغز یک موش روشن می شود هنگامی که موش های دیگر را در حال خراشیدن تماشا می کند. این همزمان با انتشار یک پیام رسان شیمیایی به نام پپتید آزاد کننده گاسترین (GRP) است. اولین بار در سال 2007 با خارش همراه شد.

درباره این موضوعات بیشتر بدانید:


منبع: https://www.newscientist.com/article/2340972-why-itching-can-be-contagious-reflex-pathway-is-identified-in-mice/?utm_campaign=RSS%7CNSNS&utm_source=NSNS&utm_medium=RSS&utm_content=home

هنگامی که نور به سطح مشترک سلول ها با SCN تابید، خارش مسری از سر گرفته شد.

توسط احمد گل کار

احمد گل کار