«هورمون عشق» ممکن است برای پیوند اجتماعی مهم نباشد
مانولی می گوید: «زمانی که مفاهیم فارماکولوژی برای اولین بار ظاهر شد، این امید وجود داشت که اکسی توسین می تواند یک مداخله درمانی بزرگ باشد. اما کارآزمایی ها نتایج متناقضی را بدون پیشرفت چشمگیر در رفتارهای اجتماعی بیماران به همراه داشته است. ممکن است اکسی توسین فقط بخشی از موزاییک هورمونی پشت پیوند باشد.
مانولی و همکارانش در حال مطالعه هستند که در غیاب گیرنده های اکسی توسین چه فرآیندهای شیمیایی در مغز ممکن است جبران شود یا اینکه اکسی توسین ممکن است حتی به گیرنده های دیگر در مغز متصل شود تا وابستگی های اجتماعی حیاتی را ممکن کند.
حوضچههای دشتی که فاقد گیرندههای اکسیتوسین بودند نیز میتوانستند بچههای خود را به دنیا بیاورند و از آنها پرستاری کنند و مدت زمان طولانی را صرف نظافت و در آغوش گرفتن با آنها کنند. این حشرات بسیار شبیه به چمنزارها رفتار میکردند که هنوز گیرندههای اکسی توسین خود را دست نخورده داشتند.
از طریق سام جونز
اکسی توسین که به عنوان “مواد شیمیایی نوازش” نیز شناخته می شود، در زمان صمیمیت عاشقانه، والدین و سایر اشکال پیوند اجتماعی و همچنین در هنگام زایمان و شیردهی در مغز ما ترشح می شود. دانشمندان دههها را صرف مطالعه نقش این هورمون در مغز بسیاری از گونههای پستانداران کردهاند، از جمله صید چمنزار.Microtus ochrogaster). این حشرات مورد توجه ویژه محققان بوده اند، زیرا بر خلاف سایر حیوانات آزمایشگاهی مانند موش و موش صحرایی، موش های دشتی وابستگی شدیدی به شریک زندگی طولانی مدت خود نشان می دهند، رفتاری که به آن پیوند جفتی می گویند.
پیکاسا
حوضچههای دشتی حتی بدون گیرندههای اکسی توسین، با جفت خود پیوندهای طولانیمدت برقرار میکنند