Lake of Darkness: چرا آدام رابرتز به جای دیستوپی در رمان خود ، آرمانشهر را انتخاب کرد


JHP71X سیاه چاله چنین شیء جمع و جور است - به طور کلی یک ستاره فروپاشیده - که هیچ چیز نمی تواند از کشش گرانشی آن فرار کند. حتی سبک نیست.

دریاچه تاریک آدام رابرتز باز می شود در حالی که دو کشتی فضایی یک سیاهچاله را بررسی می کنند

کتابخانه عکس علمی / عکس Alamy Stock Photo

نقطه شروع این رمان این بود که می خواستم یک داستان آرمانشهر بنویسم. من قبلاً این کار را نکرده بودم: تمام رمان های قبلی من یک داستان علمی علمی تخیلی بودند. اما آرمانشهر ، ژانری که دنیای بهتر یا کامل را تصور می کند ، قدیمی تر از داستان های علمی است: اولین رمان آرمانشهر ، اثری که این اصطلاح را اختراع کرد ، توسط توماس بیشتر در سال 1516 نوشته شده است.

من به آنچه در این حالت اتفاق افتاده بود علاقه مند شدم: بیشتر فاضلاب بسیاری از تقلید کنندگان ایجاد کرد. از طریق 17 و 18دومین قرن ، تعداد زیادی کتاب ، رمان ، جزوه و معاهدات آرمانشهر نوشته شده استبشر این یک ژانر اصلی در قرن نوزدهم و در 20 بود: قلب (1872) توسط ساموئل باتلر ؛ ویلیام موریس اخبار از هیچ جا (1892) ، HG Wells یک آرمانشهر مدرن (1905) ، BF Skinner والدن دو (1948). ادوارد بلمی را در نظر بگیرید پشت (1888) ، یکی از تأثیرگذارترین رمان هایی که تاکنون در ایالات متحده منتشر شده است: یک پرفروش بزرگ ، این منجر به ایجاد صدها “باشگاه بلامی” از طریق این کشور و پایه و اساس یک حزب ناسیونالیست برای ارائه خود به ریاست جمهوری آمریکا ، برای به روزرسانی اتوپیای بلامی شد.

اما امروزه؟ هیچ کس واقعاً آرمانشهر نمی کند. درعوض ، ما کاملاً از دیستوپیا ها ، نسخه هایی از بدترین و نه بهترین آینده ممکن سیل زده ایم: در بازی گرسنگی، جاده، واگرایی، در دوندهمناظر مختلف جهنم سایبرپانک ، نبرد سلطنتی، oryx و crakeیک رودخانه بزرگ تاسف آور از کتاب ها و فیلم ها و بازی های ویدیویی. این یک سؤال جالب است که بدانید چرا اتوپیا محو می شود و چرا دیستوپی اکنون بسیار محبوب است. چرا مد روز شد؟

پاسخی می تواند این باشد که آرمانشهر عمدی است. وقتی دانش آموزان خلاق من برای نوشتن من به دیدن من می آیند ، وینیت های علمی تخیلی درخشان و دنیای خیالی آنها ، از آنها می پرسم: در این ایده ، درگیری کجاست؟ زیرا: بدون درگیری ، بدون درام ؛ بدون درام ، بدون تاریخ. نوشتن آرمانشهر کامل دشوار است زیرا ممکن است در یک زمینه کامل درگیری وجود نداشته باشد. من گفتم که هیچ کس این روزها آرمانشهر را نمی نویسد و می توانید با آن مخالفت کنید: در مورد Iain M. Banks چه چیزی فرهنگ سری؟ آیا این فضای آرمانشهر نیست؟ اما در حقیقت ، بانکها به ندرت این موضوع را کشف می کنند ، زیرا خوشبختی رادیکال زندگی فرهنگی منجر به تاریخ نمی شود: رمان های بانکها مربوط به سازمان خطرناک خدمات مخفی فرهنگ ، شرایط خاص است ، که وارد انواع جهان های غیر اتوپیایی و گونه های فرازمینی می شوند که می توانند ماجراجویی داشته باشند. در رمان من ، همین است: برای اینکه یک داستان وجود داشته باشد ، که شخصیت ها ماجراجویی دارند ، من آنها را از راحتی آرمانشهر خارج می کنم ، با وحشت ، خطرات ، هیولا با آنها روبرو می شوم.

اما من می خواستم بیش از این کار کنم: من می خواستم منطق خود آرمانشهر را بررسی کنم. آیا آرمانشهر امکان پذیر است؟ نه “آیا جهان می تواند کمی بهتر باشد؟” – بدیهی است ، می تواند – اما آیا می توانیم جامعه را برای تکمیل آن ، برای ایجاد یک آرمانشهر سازماندهی کنیم؟

چند سال پیش ، من از من دعوت شدم تا به کنفرانس اتوپیایی سخنرانی کنم ، رویدادی که هر سال در مکان های مختلف اروپا برگزار می شود. سالی که من رفتم ، در Tarragona ، مکانی زیبا در اسپانیا بود. من سخنرانی خود را بیان کردم ، که گره آن بود: آرمانشهر به عنوان یک مد نمی تواند از نقطه بحران طبیعت بشر فرار کند. برخی از آرمانشهرها اقتدارگرا هستند (آرمانشهر اصلی توماس بیشتر موارد زیر است) که در آن ساختارهای اقتدار و نیرو شهروندان آرمانشهر را به زندگی در هماهنگی واگذار می کنند. بر اساس این ایده که اگر این مانع مادی یا مادی یا روانی حذف شود ، صعود می کنند ، انسان ها به طور طبیعی در خوشبختی با هم زندگی می کنند. باید بگویم: من فکر نمی کنم که یکی یا دیگری عملی باشد ، از نظر عملی. همانطور که منتقد ادبی جان کری می گوید ، آنچه که همه آرمانشهرها به اشتراک می گذارند ، تمایل “در کم و بیش دور ، برای از بین بردن افراد واقعی” است.

در اتوپیایی های من ، من استدلال كردم كه قانع كننده ترین آرمانشهر فرهنگ برنامه تلویزیونی است تلهوبیابشر این موجودات (من نمی دانم آنها چیست: شاید سایبورگ پس از مرگ از نظر ژنتیکی اصلاح شده) ، این “توبرها” مطابق با اصول آرمانشهر زندگی می کنند ، اما فقط به این دلیل که آنها کودکان کوچک هستند. نیازهای آنها به راحتی برآورده می شود ، به راحتی پریشان و سرگرم می شوند ، در دنیای خود خوشحال هستند. بزرگسالان Teletubbyland را به مکانی ناامیدکننده و وحشتناک برای زندگی می دانند: یکنواخت ، زیر کپی ، محدود کننده. استدلال من ، به عبارت دیگر ، این بود که چیزی به طور اساسی در اتوپیا به عنوان یک مفهوم از بین می رود ، چیزی کودکانه به معنای دقیق کلمه. بعد از این کنفرانس ، پذیرایی صورت گرفت و من با یک لیوان شراب در دستم با گپ زدن با مردم با یک لیوان شراب قدم زدم. برخی از شرکت کنندگان در مورد سخنرانی من با من بحث کردند ، اما تعدادی از افراد بودند که “مرا قطع کردند” ، به معنای واقعی کلمه هنگام نزدیک شدن به من رسیدند. من از این امر گیج شدم ، تا زمانی که برگزار کننده کنفرانس توضیح دهد: اتوپیایی ها دانشگاهیان و دانشگاهیان را که به بازنمایی های ادبی و فرهنگی آرمانشهر علاقه مند هستند ، جذب می کند ، اما همچنین اتوپیایی های واقعی را به خود جلب می کند ، افرادی که قصد دارند آرمانشهر را به واقعیت تبدیل کنند: همانطور که می تواند یک زمینه باشد ، بازرگانان ثروتمند آمریکایی که ثروت خود را ساخته اند ، بازنشسته و اتوپیایی هستند. این افراد فکر می کردند که من از سخنرانی آنها لذت می برم. آنها از من عصبانی بودند.

خوب ، متاسفم ، آنها فکر کردند که به آنها توهین می کنند. اما به نظر من من هستم ، و در دریاچه تاریکی من از تئوری اجتماعی ، فناوری اپرا فضایی خیالی و یک سری شخصیت ها و وضعیت ویژه ای در ایده اتوپیا از این دیدگاه استفاده می کنم.

آدام رابرتز دریاچه تاریکی (گولانز) آخرین انتخاب برای باشگاه جدید دانشمند خواندن است. ثبت نام کنید و با ما بخوانید در اینجابشر

سوژه ها:

  • داستانهای علمی/ /
  • باشگاه کتاب دانشمند جدید


منبع: https://www.newscientist.com/article/2485985-why-adam-roberts-set-out-to-write-a-sci-fi-utopia-not-a-dystopia/?utm_campaign=RSS%7CNSNS&utm_source=NSNS&utm_medium=RSS&utm_content=home

توسط احمد گل کار

احمد گل کار