هانت به خصوص به این ایده بدبین است موروتوپیتکوس او می گوید که در درجه اول یک برگ خوار بود، اگرچه ممکن است در زمان های لاغری برگ ها را می خورده باشد.
MacLatchy میگوید: «ما میگوییم که این محیطهای متغیر مدتها قبل وجود داشتهاند، دو برابر آن چیزی که فکر میکردیم. بنابراین ما واقعاً باید در مورد منشا میمون ها و همچنین منشاء انسان ها تجدید نظر کنیم.
جنگل های انبوه شرق آفریقا 10 میلیون سال زودتر از آنچه قبلاً تصور می شد جای خود را به جنگل های باز کردند که منجر به تکامل میمون های ایستاده شد که بعدها باعث پیدایش انسان شد. این نتیجهگیری تیمی است که همه چیز را از خاکهای باستانی گرفته تا استخوانهای فسیلی میمونهای بزرگ را در چندین مکان در منطقه تجزیه و تحلیل کردند.
تصور می شد که جنگل های انبوه شرق آفریقا حدود 10 میلیون سال پیش شروع به تبدیل شدن به علفزار کردند و این تغییر بود که باعث شد اجداد ما از درختان پایین بیایند و از میان ساوانا عبور کنند.
پیشینیان میمون ها روی شاخه ها چهار دست و پا راه می رفتند، همانطور که بسیاری از حیوانات هنوز هم امروزه انجام می دهند و استفاده از دست هایشان را محدود می کردند. اما حدود 20 میلیون سال پیش، برخی بزرگتر شدند.
دندانها نشان میدهند که این میمون یک برگخوار بوده و نه میوهخوار، در حالی که استخوان ران کوتاه نسبت به اندازه بدن – مانند شامپانزهها و گوریلها – و مهرهای که قبلاً توسط تیم دیگری پیدا شده بود نشانگر وضعیت مستقیم بدن است. مکلاتچی فکر میکند این حیوانات برای رسیدن به برگهای جوان به بالای درختان بالا میرفتند، سپس روی زمین حرکت میکردند تا به درختان دیگر برسند. – که در به عبارت دیگر، این وضعیت عمودی در نتیجه حرکت به یک جنگل باز و فصلی به وجود آمد.
دیدگاه مرسوم این است که این میمونهای میوهخوار بودند که در جنگلهای ناگسستنی زندگی میکردند که این حالت قائم را ایجاد کردند. اما یافته های مک لاچی و تیمش از جمله دندان ها، استخوان فک و استخوان ران یک میمون به نام موروتوپیتکوس کسانی که در آن زمان زندگی می کردند این ایده را به چالش می کشند.
کوربین رینبولت